امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Weigh Down

American: ˈweɪˈdaʊn British: weɪdaʊn
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

phrasal verb
زیر بار خم شدن، سنگینی کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد weigh down

  1. verb depress
    Synonyms: bear down, burden, cumber, get down, hold down, oppress, overburden, overload, press, press down, prey on, pull down, sadden, task, trouble, weight, weigh upon, worry
    Antonyms: cheer, delight, please

ارجاع به لغت weigh down

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «weigh down» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/weigh down

لغات نزدیک weigh down

پیشنهاد بهبود معانی